صفحه اصلی 216

 قصه هندوانه.


گرماي تابستان در مرداد ماه قدرت‌نمايي مي‌کند، از کنار يک وانت‌بار پر از هندوانه رد مي‌شوم ناگهان صدايي مثل نويز شبکه‌هاي مخابراتي حس‌ شنوايي‌ام را نوازش مي‌دهد. به وانت پر از هندوانه نزديک مي‌شوم با دست‌هايم ميله‌هاي حفاظ باربند را لمس مي‌کنم.


يک ترازوي کهنه قديمي با چند آجر و چند قطعه آهن مثل صفحه‌هاي هالترو چندين سنگ کيلو کنار هم و جواني که در زير سايه بدنه وانت پر از هندوانه به خواب رفته است را تماشا مي‌کنم‌. هيچ مشتري‌اي ‌در گرماي ساعت 3 بعدازظهر ماه دوم تابستان وجود ندارد. اطراف وانت‌بار را نگاه مي‌کنم صدا مي‌آيد! خوب گوشم را تيز مي‌کنم هندوانه‌ها دارند با يکديگر گپ‌ مي‌زنند! يکي از هندوانه‌ها که خيلي از بقيه بزرگتر است رفته در راس نشسته و مي‌‌گويد: امسال ما را به شهر خوبي صادر نکرده‌اند چون از صبح تا حالا با وجود قيمت پائين‌تر از يک بطري آب معدني کوچک فقط آفتاب به ما چشم‌ انداخته هيچ مرد و نامردي براي خريد نمي‌آيد.


حتما در اين شهر اتفاقي افتاده است. هندوانه ديگري که لفظ قلم صحبت مي‌کند مي‌گويد: اين شهر دچار کم‌آبي است و کارشناسان آب و فاضلاب کمبود آب را به گردن توليد هندوانه انداخته‌اند و مي‌خواهند محاکمه براي‌مان تدارک ببينند! شايد اين آخرين سالي باشد که هم ما سوار وانت باشيم و هم مردم اين شهر هندوانه به اين ارزاني بخورند!


هندوانه ديگري مي‌گويد: چند روز قبل تو مزرعه موقعي که داشتند من را از بوته جدا مي‌کردند يکي از کشاورزان مي‌گفت: الکي نيست مي‌گويند شش برابر آب سد اميرکبير کرج براي توليد هندوانه‌هاي امسال آب مصرف شده است. من در جا خودم را سبک کردم تا اون شخصي که مرا از زمين بر‌مي‌داشت به زمين نکوبد. هندوانه ديگري گفت: شما مطمئن باشيد هر قدر براي توليد ما آب مصرف شود حتي 10 سد پرو بعد خالي شود در اين شهر و کشور همه مردم ما را خيلي دوست دارند و باز توليد مي‌شديم.


همه هندوانه‌ها با تعجب به او نگاه مي‌کنند. او مي‌گويد به ميله‌هاي پرچم دور ميدان نگاه کنيد. پرچم سه رنگ که دارد با باد حرکات موزون انجام مي‌دهد چقدر شبيه ماست!


هندوانه توقولي مي‌گويد: مثل اينکه اشعه‌هاي آفتاب خورده به ملاجت و داري حرف‌هاي متافيزيکي مي‌زني کجاي اين پارچه‌ بسته شده به ميله آهني به ما شباهت داره؟


هندوانه مدعي با صاف کردن صداي خود مي‌گويد: مگر پوست روي اکثريت هندوانه‌ها به رنگ سبز نيست؟ هندوانه‌ها به خود نگاه مي‌کنند صداي قرچ قوروچ‌شان خبر از تاييد مي‌دهد.


هندوانه مدعي مي‌گويد: مگر بهترين و رسيده‌ترين هندوانه نبايد به رنگ قرمز باشد؟


خودش پاسخ مي‌دهد خوب اکثريت ما اين طيف رنگ را داريم. با خنده و حرکات هندوانه‌ها يکي از آنها از روي وانت به کف خيابان مي‌افتد و از وسط دو نيم مي‌شود راننده وانت از خواب بيدار مي‌شود و شروع به خوردن آن مي‌کند تا به پوست سفيد داخل هندوانه مي‌رسد. هندوانه مدعي مي‌گويد: اين سبز و سفيد و قرمز سه رنگ پرچم همان رنگ‌هاي ارکان اصلي هندوانه است. در اين شهر يک غذايي به نام غذاي پرچم شهره عام و خاص است که بعد از نان و پنير همه سراغ هندوانه مي‌آيند تا دلي از عزا درآورند اينها را به شما گفتم که اصلا نگران حرف‌هاي سياسيون مخالف توليد هندوانه نباشيد توليد هندوانه با هر ميزان آب مصرفي خوراک اين مردم است. در ضمن در اين کشور ضرب‌المثلي رواج دارد که مي‌گويد: برو فکر نان کن که هندوانه و خربزه آب است!!؟


18 حسین عابدینی جمعه ۱۶ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹:۵۸

تبلیغات

آرشیو ماهانه

    سایت
  1. تیر ۱۴۰۴ 4
  2. خرداد ۱۴۰۴ 5
  3. اردیبهشت ۱۴۰۴ 11
  4. فروردین ۱۴۰۴ 14
  5. اسفند ۱۴۰۳ 12
  6. بهمن ۱۴۰۳ 10
  7. دی ۱۴۰۳ 22
  8. آذر ۱۴۰۳ 45
  9. مرداد ۱۴۰۳ 5
  10. اردیبهشت ۱۳۹۹ 3
  11. دی ۱۳۹۸ 2
  12. آذر ۱۳۹۸ 2
  13. مرداد ۱۳۹۸ 1
  14. تیر ۱۳۹۸ 7
  15. خرداد ۱۳۹۸ 1
  16. اردیبهشت ۱۳۹۸ 3
  17. فروردین ۱۳۹۸ 1
  18. دی ۱۳۹۷ 1
  19. آبان ۱۳۹۷ 2
  20. شهریور ۱۳۹۷ 1
  21. مرداد ۱۳۹۷ 1
  22. تیر ۱۳۹۷ 1
  23. اردیبهشت ۱۳۹۷ 1
  24. فروردین ۱۳۹۷ 1
  25. بهمن ۱۳۹۶ 2
  26. دی ۱۳۹۶ 2
  27. آذر ۱۳۹۶ 2
  28. مهر ۱۳۹۶ 2
  29. شهریور ۱۳۹۶ 3
  30. مرداد ۱۳۹۶ 3
  31. تیر ۱۳۹۶ 2
  32. خرداد ۱۳۹۶ 1
  33. اردیبهشت ۱۳۹۶ 4
  34. فروردین ۱۳۹۶ 3
  35. اسفند ۱۳۹۵ 2
  36. بهمن ۱۳۹۵ 5
  37. دی ۱۳۹۵ 1
  38. آذر ۱۳۹۵ 3
  39. آبان ۱۳۹۵ 1
  40. مهر ۱۳۹۵ 3
  41. شهریور ۱۳۹۵ 3
  42. مرداد ۱۳۹۵ 5
  43. تیر ۱۳۹۵ 2
  44. خرداد ۱۳۹۵ 7
  45. اردیبهشت ۱۳۹۵ 6
  46. فروردین ۱۳۹۵ 8
  47. اسفند ۱۳۹۴ 7
  48. بهمن ۱۳۹۴ 8
  49. دی ۱۳۹۴ 7
  50. آذر ۱۳۹۴ 6
  51. آبان ۱۳۹۴ 6
  52. مهر ۱۳۹۴ 13
  53. شهریور ۱۳۹۴ 25
  54. مرداد ۱۳۹۴ 28
  55. تیر ۱۳۹۴ 5

© کلیه حقوق برای سایت tajrob.ir محفوظ است.