صفحه اصلی 156

از تام و جری تا موش و گربه.


تام و جری قصه وقایع اتفاقیه موجوداتی مثل موش و گربه خودمان است. خارجی‌ها چون مثل ما ایرانی‌ها نمی‌اندیشند، به این بازی‌های نمایشی می‌گویند: «تام و جری» یعنی اول موجود قوی و غالب قصه را می‌گویند و بعد موجود ضعیف را، ایرانی‌ها چون با مظلوم سازگاری بیشتر دارند و ضد ظالم هستند به این قصه‌ها بازی موش و گربه می‌گویند، اول موجود ضعیف را نام می‌برند و دوم قوی را. قصه از اینجا شروع می‌شود: چند روز قبل به محض ورود به خانه بچه ده ساله‌ام نزدیکم شد و گفت: پدرجان با چشم‌های خودم دیدم مامان بزرگ ساعت‌ها پای دستگاه نشسته بود و فیلم «تام و جری» نگاه می‌کرد، با بی‌تفاوت نشان دادن خودم به فکر رفتم چرا او دارد این حرف را می‌زند، بعد از چند دقیقه دوباره گفت: پدرجان اگر شما گفتی برو از سر کوچه از بقالی بزرگ محله تخمه آفتابگردان بخر و من حرف شما را گوش ندادم ناراحت نشید!  این بار نمایش در فکر بودن را نشان دادم طبق معمول نزدیک شد و با دو دستش، زنخدان و چاه اونو گرفت و تکان داد، گفتم: ای وای چی بود چی شد؟
گفت: پدرجان کجایی؟
گفتم: دارم به مواجب دریافتی سرماه فکر می‌کنم، مگر تو حرفی زدی؟ طفلی از حرکات من گول خورده بود با صداقت باور نکردنی در گوشم گفت: مامان‌بزرگ فیلم «تام و جری» نگاه می‌کند. خندیدم و گفتم راست می‌گی؟ او ادامه داد خودم دیدم از فرار کردن «جری» از دست «تام» و رفتن از زیر در تو خونش چقدر زیاد خوشحال می‌شد و برای اون دست می‌زد.
موقعیت‌رو مناسب دیدم که بدانم دیدن فیلم «تام و جری» برای او و مامان بزرگش از چه نظر جالب است. به او نگاه کردم و پرسیدم پسرم تو کدام یک از این دو موجود بازی را دوست داری؟ بچه با دنیایی از سادگی و صداقت گفت: من طرفدار «جری» هستم همه بچه‌های کلاس ما «جری» را دوست دارند و تشویقش می‌کنند که «تام» نتواند به او برسد و گفت: «تام» طرفداری ندارد اقلیتی مثل خودش اونو دوست دارند. همه دوستانم می‌خواهند «تام» ضایع شود. بچه‌های مدرسه میگن مگر هر شخصی حق دیگران رو خورد و گنده باقالی شد و ریش و سبیل کلفت پیدا کرد باید دنبال موجودات کوچک‌تر از خودش بکند و بخواهد آنها را بترساند و یا بلند شود هر روز و هر شب برود پشت در خونه طرف کشیک شبانه بگذارد تا اول رعب و وحشت کند و بعد شاید بتواند او را دستگیر کند.
بیشتر مواقع می‌بینم «جری» می‌خواد از خونش بره بیرون اول باید مراقب باشد که «تام» بدجنس نزدیک محل سکونتش کمین نکرده باشد، این که نشد، با گره زدن ابرو نگاهش کردم سرش را تکان داد و کتاب موش و گربه را برداشت تا از من دور بشه، گفتم: صبر کن باید به این چند سوال پاسخ بدی، خیلی مودبانه‌رو برویم نشست، گفتم: حالا داری به ما گوشه کنایه می‌زنی منظورت از این حرف‌ها ما بودیم؟ نکنه تو منو «تام» می‌بینی؟ در حالی که سرشو کج کرده بود و شانه‌هایش پائین افتاده بود، گفت: پدر جان هر موجودی که مثل زورگیرها بخواهد نسق‌گیری کند می‌تونه «تام» باشه و تمام اونایی که با نسق‌گیری و حرف و حروف‌هایی نزدیک به این مخالفند می‌تونن «جری» باشند.
و در حال رفتن این شعر را خواند:
        گه بود کز حکیم روشن رای              بر نیاید درست تدبیری  
                                     گاه باشد که کودکی نادان           به غلط بر هدف زند تیری

18 حسین عابدینی سه شنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۵ - ۲۲:۵۱

تبلیغات

آرشیو ماهانه

    سایت
  1. تیر ۱۴۰۴ 4
  2. خرداد ۱۴۰۴ 5
  3. اردیبهشت ۱۴۰۴ 11
  4. فروردین ۱۴۰۴ 14
  5. اسفند ۱۴۰۳ 12
  6. بهمن ۱۴۰۳ 10
  7. دی ۱۴۰۳ 22
  8. آذر ۱۴۰۳ 45
  9. مرداد ۱۴۰۳ 5
  10. اردیبهشت ۱۳۹۹ 3
  11. دی ۱۳۹۸ 2
  12. آذر ۱۳۹۸ 2
  13. مرداد ۱۳۹۸ 1
  14. تیر ۱۳۹۸ 7
  15. خرداد ۱۳۹۸ 1
  16. اردیبهشت ۱۳۹۸ 3
  17. فروردین ۱۳۹۸ 1
  18. دی ۱۳۹۷ 1
  19. آبان ۱۳۹۷ 2
  20. شهریور ۱۳۹۷ 1
  21. مرداد ۱۳۹۷ 1
  22. تیر ۱۳۹۷ 1
  23. اردیبهشت ۱۳۹۷ 1
  24. فروردین ۱۳۹۷ 1
  25. بهمن ۱۳۹۶ 2
  26. دی ۱۳۹۶ 2
  27. آذر ۱۳۹۶ 2
  28. مهر ۱۳۹۶ 2
  29. شهریور ۱۳۹۶ 3
  30. مرداد ۱۳۹۶ 3
  31. تیر ۱۳۹۶ 2
  32. خرداد ۱۳۹۶ 1
  33. اردیبهشت ۱۳۹۶ 4
  34. فروردین ۱۳۹۶ 3
  35. اسفند ۱۳۹۵ 2
  36. بهمن ۱۳۹۵ 5
  37. دی ۱۳۹۵ 1
  38. آذر ۱۳۹۵ 3
  39. آبان ۱۳۹۵ 1
  40. مهر ۱۳۹۵ 3
  41. شهریور ۱۳۹۵ 3
  42. مرداد ۱۳۹۵ 5
  43. تیر ۱۳۹۵ 2
  44. خرداد ۱۳۹۵ 7
  45. اردیبهشت ۱۳۹۵ 6
  46. فروردین ۱۳۹۵ 8
  47. اسفند ۱۳۹۴ 7
  48. بهمن ۱۳۹۴ 8
  49. دی ۱۳۹۴ 7
  50. آذر ۱۳۹۴ 6
  51. آبان ۱۳۹۴ 6
  52. مهر ۱۳۹۴ 13
  53. شهریور ۱۳۹۴ 25
  54. مرداد ۱۳۹۴ 28
  55. تیر ۱۳۹۴ 5

© کلیه حقوق برای سایت tajrob.ir محفوظ است.