عرفان اسلامي ريشه در شريعت اسلام دارد و هدف غايي و نهايي آن نفوذ در مغز و اعماق مفاهيم جهان شمول دين و رسيدن به معني و مقصود نهايي انبياء ميباشد كه عبارت است از ساختن انسان والاي متعهد و مسؤول و متقي و عاري از تعصبات جاهلانه و بي اساس و حب و بغضهاي پليدي كه حاصلي جز صدمه و خسران ندارد. هدف متخلق شدن به اخلاق الله و گرفتن خوي فرشتگان و عشق به معبود و معشوق ازلي و ابدي و همه مخلوقات جهان هستي است كه آفريده اويند.
شيخ ابوالحسن خرقاني دستور داد بر سر در خانقاهش در بسطام بنويسند:
«هر كه درين سرا آيد نانش دهيد و از ايمانش مپرسيد، چه آنكس كه در درگاه خداوند به جان ارزد البته بر خوان بوالحسن به نان ارزد».
راه عرفان (كه طريقت است و راه سلوك) از طريق دين و از ميان راه انبياء است تا رسيدن به عرفان يعني شناخت و درك حقيقت خداوند يا حقيقت و منشاء و اصل هستي و عرفان هدف نهايي راه عارف و سير و سلوك و معرفت است. صوفيان معتقدند كه جز از راه دين به اسرار الهي و يافتن حقيقت راهي نيست. به همين جهت هميشه انجام واجبات دين را بر ذكر و دعا و توسل مقدم مي دارند و تسبيح را پس از نماز به دست مي گيرند. عراقي عارف دلسوخته قرن هفتم هجري فرمايد:
برون از شرع هر راهي كه خواهي رفت گمراهي
خلاف دين هرآن علمي كه خواهد خواند شيطاني
«ديوان عراقي»
سالك راه حق به قول شيخ عطار:
گرچه ره بر آتش سوزان كند خويشتن را قالب قرآن كند
«ديوان عطار»
صوفي و عارف راستين نداي «كه يكي هست و هيچ نيست جز او/ وحده لا اله اله هو» (ترجيع بند هاتف) را از مسجد، از ميخانه، از كنيسه، از كليسا، از آتشكده و از معبد ميشنود (يثربي، ص .174) چنانكه در قرآن كريم آمده است، «و لكل وجهه هو موليها فاستبقوا الخيرات» (بقره: 148) يعني هر گروه و دستهاي را جهتي است كه رو سوي آن مي كند، پس پيشي گيريد در انجام اعمال نيك و همچنين «و لكل درجات مما عملوا» (احقاف: 19) يعني هر كسي را مرتبت و درجه بسته به اعمالي است كه انجام داده و اين خطاب به همه انسانهاست.
مرد عارف طبق نص صريح قرآن حق را در وجود هر انساني ميجويد كه متقي تر است، در مسلمان، در زرتشتي، در ارمني و مسيحيان ديگر، در يهودي راستين، در هندو و بودايي و سرخ و سفيد و زرد و سياه كه همه آفريده اويند چرا كه فرمود ما شما را به فرقه ها و شعبه ها و قبيله هايي تقسيم كرديم براي شناخت؛ «ان اكرمكم عندالله اتقيكم» هر كس از شما كه متقي تر و صالحتر و پاكتر باشد، عزيزترين شما در نزد ماست. مرد عارف اهل دلي كه حاضر نيست موري را بيازارد كه «جان دارد و جان شيرين خوش است» چگونه ميتواند مردمي را كه خداوند آفريده بيازارد و يا تعصبات نژادي و فرقهاي داشته باشد؟ او ميداند:
در هيچ سري نيست كه سرّي ز خدا نيست. «حافظ»
او ميداند همه انسانها به دنبال خير و بركت و سعادت و آزادي خود و ديگران گامي برميدارند و همه انسانها خواهان نيكي، يگانگي و دوستي و صفا و صميميت اند و از جنگ و خونريزي و اجحاف و ظلم بيزارند (اگر اينگونه نباشد انسان نيستند). حال، اهل مذاهب و اديان مختلف و افراد گوناگون بسته به ميزان فهم و درك و معلومات و سواد و مشرب و ذوق و سليقه خود و تأثيرات محيطي كه در آن بزرگ شدهاند و تأثير افراد و افكاري كه با آن برخورد داشته اند، هر يك راهي را انتخاب ميكنند كه معتقدند آنان را به سر منزل مقصود ميرساند. هر كدام به طريق خود ميكوشند «در دل يار به هر شيوه رهي باز كنند» و درد سرگشتگي و بي ساماني خود را تسكين دهند به قول عطار:
از مي عشق تو بريخت بر دل آدم اندكي از دل او به هر دلي دست به دست ميرود
اينجاست كه هر كس به قدر درك خود و به ميل خود، به طريقي كه او را تسكين ميدهد و آرامش ميبخشد و ميپندارد كه به وصال معشوق و ديدار و لطف دوست خواهد رسيد و او را به خدا (يعني خير و بركت و نيكي مطلق) نزديك خواهد كرد، كوبه اي را ميگيرد و به روش خود به صدا در ميآيد. فرقي هم نميكند، اگر اخلاص و صميميت در كار باشد، دريچه اي به رويش باز خواهد شد. ولي اگر رنگ و ريايي در ميان باشد و اگر تظاهر و فخر فروشي و خودنمايي و كاسبي در كار باشد و به فكر درآمد و عوام فريبي باشد كه كفر است و الحاد. حتي عبادت ريايي نيز چنين است.
اما حقيقت و جوهر عرفان عبارت است از جهاد اكبر (جهاد با نفس) و رسيدن به آگاهي و بصيرت دروني كه در آن صورت همه مسائل و كليه مشكلات بشر حل ميگردد. ديگر او و من و تويي باقي نميماند كه اختلافي باقي بماند، همه «ما» ميشود عليرغم تفاوتهاي ظاهري در دين و در باورهاي گوناگون. چشم به مغز و درون اديان روشن ميگردد كه همه اديان يكي است و به اسلام قرآني و دين خاتم يعني مكمل همه اديان قبلي ختم ميگردد.
منبع :
شماره : 27
نقش امام رضا (ع) در شكل گيري عرفان ايراني – اسلامي
فائزه فتاحيان