ورود بانوان ممنوع.
مفتش: خودتان را معرفی کنید
متهم: کامپیوتر هستم بعضیها چند سالی است براساس دستور از مکانی «رایانه» صدایم میکنند و جماعتی هم به من «یارانه» میگویند!
مفتش: شما متهم هستید از خانمهای حاضر در دادگاه برای تماشای بازی فوتبال در ورزشگاه آزادی در روز سهشنبه چهاردهم شهریور ماه نود و شش بین تیمهای ملی فوتبال ایران و سوریه پول دریافت کردهاید و بلیت مسابقه را در اختیارشان قرار دادهاید در این خصوص پاسخگو باشید.
متهم: حاضرم فاصله بین انگشتان شست و اشاره دست خود را گاز بگیرم و قسم یاد کنم که مقصر نیستم.
مفتش: قسامه و قسم خوردن به دستور محکمه انجام میشود شما حق ندارید در محضر دادگاه دست به اعمال و رفتار خلاف شئون اجتماعی بزنید نحوه دریافت پول را بیان فرمائید.
متهم: ما شرکتی هستیم که پیمانکار فروش بلیت هستیم آمر این واقعه اینجا حاضر نیست، پول فروش بلیت هم در حساب بانکی فدراسیون فوتبال است.
مفتش: قبول دارید با دریافت پول و تحویل بلیت مسابقه بیع اتفاق افتاده و خانمهای خریدار بلیت حق دارند به تماشای بازی فوتبال بیایند؟
متهم: فدراسیون فوتبال با تحویل نرمافزار مربوطه که در اختیار شماست به ما فرمان بلیت فروشی داد و ما هم برابر قرارداد عمل کردیم.
مفتش: وقایع اتفاقیه را مشروحا شرح دهید.
متهم: فدراسیون فوتبال پیشبینی کرده بود در روز بازی فوتبال ایران و سوریه تماشاگر زیادی به ورزشگاه نیاید، در پنجره فروش بلیت حضور خانمها را آزاد اعلام کرده بود و این درگاه مسدود نبود و خانمها موفق به خرید بلیت شدند.
مفتش: اعتراف میکنید شما بلیت مسابقه را به خانمهای حاضر در دادگاه فروختهاید؟
متهم: بله همینطور است.
مفتش: به چه دلیل مانع ورود خانمها به ورزشگاه شدید؟
متهم: ما فقط فروشنده بلیت بودیم مخالف ورود خانمها به ورشگاه نیستیم.
مفتش: چه کسی مانع ورود خانمها به محل مسابقه شده است؟
متهم: چه عرض کنم بهتر است؟
مفتش: شما باید صریح جواب دهید و هر چه میدانید را با آخرین دفاع بیان کنید.
متهم: درخواست استمهال تا انتخابات بعدی را دارم.
مفتش: منظور شما از مهلت به این طولانی چیست؟
متهم: جناب مفتش معمولا موضوعات مجهول این چنینی در مناظرات و تبلیغات انتخابات به روشنی برای همه بازگو میشود.
مفتش: دادگاه برای تنفس تعطیل میشود.