مادربزرگ و المپيک ريو.
بعد از موفقيت وزنهبردار دسته 56 کيلوگرمي شرکتکننده تايلند در مسابقات وزنهبرداري المپيک ريو، مادربزرگ اين قهرمان المپيک که از تلويزيون شاهد کسب مدال توسط نوهاش بود سکته قلبي کرد و از دنيا رفت. مادربزرگ ما عادت ندارد از تلويزيون مسابقات و يا برنامهاي را تماشا کند او يک راديو کوچک دارد و تمام برنامهها را از راه امواج راديويي گوش ميکند در مسابقات بازيهاي المپيک ريو نميدانم بگويم خوشبختانه يا متاسفانه يکي از قهرمانان ايراني که امکان موفقيتش خيلي زياد است و در المپيک برزيل حاضر است و در چند روز آينده مسابقهاش شروع ميشود شهرتش بلحاظ حروف الفباي فارسي درست مثل ماست از حالا تا مسابقه اين قهرمان کشورمان همه اهالي خانه بعد از حادثه مادربزرگ تايلندي در فکر فرو رفتهاند و با نگراني داريم نقشه ميکشيم چگونه حواس مادربزرگمان را از اين مسابقه منحرف کنيم که متوجه درخشش او نشود تا خداي نکرده اتفاق ناگواري نيفتد، در يک جلسه خانوادگي همه نوهها را به خانهاش آورده و يکي يکي آنها را به مادربزرگ معرفي کرده و با تکرار اسم کوچک به او گفتيم هيچکدام از نوهها در مسابقات المپيک ريو حاضر نيستند.
مادربزرگ گفت: چرا شما با من اين گونه برخورد ميکنيد مگر من الزايمر دارم من همه شما را ميشناسم و ميدانم شما ورزشکار نيستيد سنگينترين شي سنگين که از زمين بلند ميکنيد فقط قاشق غذاست! و ادامه ميدهد شما از حالا نگران من شدهايد، تا مثل مادربزرگ آن ورزشکار تايلندي سکته قلبي نکنم، من از شروع مسابقات المپيک براي قهرمانان کشورمان هزاران بار دعا کردم و فرقي ندارد چه اسم و شهرتش مثل ما باشد يا نباشد. شما مطمئن باشيد من از خوشحالي کسب مدال هر يک از قهرمانان دست بزنم و سرود باباکرم، دوست دارم را بخوانم در حالي که به چهره مثل ماهش نگاه ميکنم ميگويم:
ميان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمين تا آسمان است