دوران افول.
فکر ميکنيد اين روزها که رئيس دولتهاي نهم و دهم سر کار قبلي نيستند دارند چه کاري را انجام ميدهند؟
دويست و چند نماينده طرفدار ايشون که در اين دوره راي نياوردند مشغول چه کاري هستند؟
خرداد ماه 95 را در حالي شروع کرديم که بعد از پايان ليگ برتر فوتبال کشور مجلس هم کارش به اتمام رسيد، از ليگ برتر چند تيم سقوط کردند و به يک دسته پايينتر رفتند و براي خود يک آدرس بجا گذاشتند، اما نمايندگاني که براي مجلس اين دوره انتخاب نشدند کجا رفتند؟
چون نمايندگان مجلس رده پايينتر ندارند مثلا دسته دوم يا دسته سوم که آنجا تلاش کنند تا دوره بعد، پس چه ميکنند؟ از همه مهمتر آنها اين روزها با گوشي تلفن همراه خود چه پيامکهايي دريافت ميکنند؟ ميشود حدس زد پيامکهاي آنها اينها باشند.
ساعت 7:30 صبح
سلام سرپرست پاکدستان! بعد از چند سال به من ميگويند شما بدون مجوز قانوني سر کار گذاشته شديد ميگن شما قانونشکني کردهايد منم بيکار شدم.
«موتوري با عکس شما جلوي ماشين در سفرهاي استاني»
ساعت 8 صبح
سلام نماينده خوب! جواب نامه من چي شد امروز رفتم دفتر ارتباط مردم با شما تعطيل شده بود اسم شخص ديگري روي تابلو نوشته شده بود.
«دادزن جلوي حرکت شما در بازديدهاي حوزه انتخابيه»
ساعت 8:30 صبح
جناب هاله پرنور! ديگر بابت کارهاي ارجاعي توسط نماينده شما به ما حقوق نميدن رفتم خيابان پاستور ميگن «اونها رو لولو برد» ليستها جمعآوري شده و قانوني نبوده!
«حقوقبگير ليست بدون قرارداد و حکم استخدامي و رديف کد 0003»
ساعت 9 صبح
جناب نماينده شهرستان... ميشه از شما خواهش کنم از پولهايي که گرفتيد و خودتون گفتيد هزينه نکردهايد مبلغي رو به عنوان وام به من پرداخت کنيد حتما در وقت مناسب پس ميدم.
«لانسه کننده کارهاي شما در قهوهخانه قليونيهاي شهر...»
ساعت 9:30 صبح
هاله نور عزيز! ما هر کاري ميکنيم که اعضاي دولت تدبير و اميد از ما شکايت کنند و موفق شويم بريم جايي که دست طلبکارها به ما نرسد اين حضرات عين خيالشون نيست شکايت مکايت نميدونن چيه!
«پرتابکننده کفشهاي لنگه به لنگه، مهر و بقيه متعلقات نشانهروي در محافل و مجالس»
ساعت 10 صبح
سلام جناب دکتر يادتان هست چقدر از طرفداران شما رو با اتوبوس جابجا ميکردم، الان از کارافتاده شدم ميشه به من کمک کنيد در ضمن هنوز بابت انجام کار سرويسدهي به حاميان مقداري طلب دارم.
«راننده اتوبوس حاميان از حومه تهران به بقيه نقاط کشور»
ساعت 10:30 صبح
سلام مهندس خيلي پيغام داديم از شما خبري نيست زنگ ميزنيم اون خانم اونور خط ميگه در دسترس نيستيد! خداي نکرده زبونم لال اتفاقي نيفتاده باشه نگران شدم خواهش ميکنم تو يکي از برنامههاي تلويزيون به عنوان کارشناس حضور پيدا کنيد تا ديدارها تازه شود.
«شرکت تبليغاتي کاغذ و پوستر»
ساعت 11 صبح
سلام مهندس «خيلي باهنر» يادتون هست گفته بوديد نبايد مجلس به دست اصلاحطلبان بيفتد اونقدر شما محکم صحبت ميکرديد که ما همه جا حرف شما رو تکرار کرديم حالا لااقل بگو جواب مردم را چي بديم شما که از ترس کانديدا نشدي تکليف ما چيه؟
«پشت همانداز حرفهاي طرفدار دلواپسان»
ساعت 11:30 صبح
دکترجان جون هر کسي که دوست داري بگو شما براي انتخابات رياست جمهوري سال 96 هستي يا نه؟ چون ما بايد از حالا بروبچ رو خبر کنيم و بريم پيشواز خدايي وضعمون خيلي خرابه، گوشي همراه بچهها تو يک نسل قبلي مونده حتي آهنگ پيشواز هم نداره همه دارن ما رو مسخره ميکنن چند روز قبل اون خانم که پشت گوشي همراه پيغام ميده گفت: شما که پول نداريد براي خط خودتون آهنگ پيشواز بگيريد شماره چهار و به شماره شش پيامک کنيد تا به شما کمکهاي مردمي برسونيم.
«شرکتکننده دائمي در جشن تولد ميدان 72 نارمک»
ساعت 12 ظهر
سلام مهندس آمدم همون مسجدي که قبلا نماز ظهر رو اونجا ميخواندي هر چي کله کشيدم آشنايي پيدا نکردم خيلي افسرده شدم بگو کجا ميتونم اون نامه رو از شما پس بگيرم ميترسم بيفتد دست نامحرم.
«بيکاري که به اون گفته بوديد حتما سر کار گذاشته ميشود»