مايليکهن، کفاشيان، نقاشيان.
چند روز قبل از ثبتنام انتخابات رئيس فدراسيون فوتبال، محمد مايليکهن گفت: کفاشيان نقاشيان هم نيست!
1- محمد مايليکهن: از هافبکهاي تيم فوتبال پرسپوليس تهران که بعد از دوران بازي فوتبال به جرگه مربيان پيوست و صدالبته که در دوران مربيگري تيم ملي و باشگاهي معروفتر از دوران بازيگري فوتبال شد.
2- علي کفاشيان: يکي از قهرمانان رشته دو ميداني و عضو تيم ملي و رکورددار دوهاي 110 متر و 400 متر با مانع که بعد از دوران قهرماني به عرصه مديريت ورزشي ورود کرد و بسيار موفقتر از دوران ورزشي خود شد و بعضا در يک روز عکس و صحبتهايش زينتبخش صفحه اول اکثريت روزنامههاي ورزشي و غيرورزشي ميشد و يکي از مشتريان پر و پا قرص راديو و تلويزيون در يک دهه گذشته که با خندههاي هميشگياش لج خيليها را درآورده بود، با کانديدا نشدن براي انتخابات اخير فدراسيون فوتبال باز هم خبرساز شد.
3- نقاشيان: وقتي جناب مايليکهن گفت کفاشيان، نقاشيان هم نيست ما و خيلي از اهالي رسانههاي ورزشي به يکديگر نگاه کرديم همه ميپرسيدند نقاشيان؟ او کيست؟
از چندين نفر از پيشکسوتان ورزشي پيجويي کردم کسي از اين نام خبري نداشت، تا اينکه يکي از مردان قديمي ورزش گفت: مگر تو با گويش «ممد مايلي» آشنا نيستي؟ با کله علامت دادم نه، او گفت: نقاشيان همان CaTegory قبيله رنگ و روغن و متعلقات رنگکاري را ميگويند.
مگر خيليها به تو نميگويند روزنامهچي؟
مگر در بازار تهران به فروشندگان لباس و پوشاک نميگويند لباسچي؟
مگر به اجارهدهندگان و فروشندگان ظرف و ظروف نميگويند ظروفچي؟
يا جورابچي يا دستمالچي يا چاپارچي يا طلاچي... .
بهتر است يک سر به ميدان حسنآباد تهران بزني حتما با نام نقاشيان آشنا ميشوي! به ميدان حسنآباد رفتم جنب آتشنشاني با تعداد زيادي از مردمان زحمتکش و شريف رسته قلم و رنگ و روغن و سطل و نردبان در اين ايام پاياني سال و موسم تميزکاري و خانهتکاني روبرو شدم در حاليکه آنها کپه کپه نشسته بودند به محض نزديک شدن به چند نفر از آنان تعداد زيادي از اين قشر رنگکار دورم جمع شدند و فکر کردند براي سفارش رنگکاري نزدشان رفتهام وقتي با سوال شما نقاشيان را ميشناسيد روبرو شدند يکي يکي غيبشان زد و حالا من بودم که به طرف هرکدام که ميرفتم آنها از من دور ميشدند با خودم گفتم مايليکهن بعد از به زندان رفتن چقدر باهوش عمل ميکند نام کسي را برده است که در بين رنگکارها، سفيدکارها و سياهکارها هم جايي ندارد و کسي او را نميشناسد در حاليکه نقاشها پاتوق و گعده مشخصي دارند اما نقاشيان جايي در ميان آنان ندارد. در بازگشت از ميدان حسنآباد داشتم با خودم قاه قاه ميخنديدم چون کفاشيان اگر بخواهد از مايليکهن شکايت کند، چرا مرا با نقاشيان مقايسه کردي راهي به جايي نميبرد!!؟