صفحه اصلی 206

از آسمان قلعه مرغي تا...


تلويزيون داشت اخبار چگونگي اصابت موشک ترکيه به جت شکاري روسيه در خاک سوريه را نشان مي‌داد و ترکيه‌اي‌ها داشتند توجيه مي‌کردند چرا و چگونه اين سازه مدرن سرنگون شده است.


خانه‌اي در منطقه قلعه مرغي در جنوب شهر تهران


مادر: در حالي که به پسرش اشاره مي‌کند مي‌گويد مگر بابا به تو نگفت به محض آمدن از مدرسه بيا پشت‌بام؟


بچه: مامان دارم از تلويزيون فيلم سرنگوني هواپيماي روسيه توسط ترکيه را نگاه مي‌کنم.


مادر: پاشو برو پشت‌بام زود باش.


بچه: از جلوي تلويزيون بلند ميشه و اتاق را به طرف راه پله و پشت‌بام ترک مي‌کنه و از درب خرپشته وارد صحن پشت‌بام ميشه.


پدر: چطوري بابا چرا دير آمدي؟


بچه: مشغول تماشاي فيلم سقوط جت روسيه توسط ترکيه بودم.


پدر: چند بار گفتم وقتي من خونه نيستم به گنجه کفترها دست نزن يهواي در گنجه وا ميشه اين حيوونا پرواز مي‌کنن و مي‌رن کوچه غريبون اونجا يکي پيدا مي‌شه اينارو مثل جت روسيه سرنگون مي‌کنه.


بچه: راست مي‌گي بابا! مگه کفتر بازها مثل ترکيه‌اي‌ها هستند حيوانات را مي‌زنن و سرنگون مي‌کنن؟


پدر: نه بابا کفتر بازها براي کفتربازي توي آسمون يک قانون نانوشته با هم دارن که اونو رعايت مي‌کنن، بعضي‌ها با هم حريف‌اند بعضي‌ها با هم ناحريف‌اند.


بچه: پدر جان حريف و ناحريف يعني چه؟


پدر: کفتر حريفو وقتي گرفتي ديگه پس نميدي، کفتر ناحريفو اگه بگيري بايد پس بدي.


بچه: اگه اصلا نخواستي کفتر کسي رو بگيري چه کار مي‌کني؟


پدر: با اون ني بلند که افتاده اونجا به اون اخطار مي‌دم.


بچه: چه چوب بلندي من که نمي‌تونم از جا بلندش کنم. چطوري اخطار مي‌دي؟


پدر: چوب را به سمت آسمان اين جوري مي‌چرخانم به اين کار «سياهي دادن» مي‌گن حيوون مي‌فهمه به مکان غريبي نزديک شده راهشو مي‌گيره مي‌ره.


بچه: حالا اگر اين کارو انجام دادي باز هم کفترها نرفتند چکار مي‌کني؟


پدر: چند تا از کفترهاي خوبم مثل «سينه سياه دم سياه» و «کله سياه‌ دم سياه» و «طوقي» و «پشت‌دار» و «شاهزاده» و «کله‌دار» و «کله سبز» و «کله برنجي» رو با هم «پر» مي‌دم با پرواز اينها، کفتر غريب به همراه اينا ميان روي همين پشت‌بام و من هم «رودون» مي‌کنم.


بچه: «رودون» ديگه چيه؟


پدر: پذيرايي و خوشامدگويي به کفترهاي غريب را «رودون» مي‌گن يعني آب و دون براشون ميارم.


بچه: بابا اخبار مي‌گفت خلبان‌هاي جت روسيه توسط ترکيه کشته شدن.


پدر: به نظرم با اين اوضاع و احوال لازمه يکي از کفتربازهاي محله‌مون بره ترکيه اخلاق و قانون پرواز به اونا آموزش بده.


بچه: بابا شما هميشه مي‌گفتي با کسي که نمي‌فهمه سر شاخ نشو همين قدر که نمي‌فهمه يک دنيا ارزش داره.


18 حسین عابدینی جمعه ۶ آذر ۱۳۹۴ - ۲۳:۳۱

تبلیغات

آرشیو ماهانه

    سایت
  1. تیر ۱۴۰۴ 4
  2. خرداد ۱۴۰۴ 5
  3. اردیبهشت ۱۴۰۴ 11
  4. فروردین ۱۴۰۴ 14
  5. اسفند ۱۴۰۳ 12
  6. بهمن ۱۴۰۳ 10
  7. دی ۱۴۰۳ 22
  8. آذر ۱۴۰۳ 45
  9. مرداد ۱۴۰۳ 5
  10. اردیبهشت ۱۳۹۹ 3
  11. دی ۱۳۹۸ 2
  12. آذر ۱۳۹۸ 2
  13. مرداد ۱۳۹۸ 1
  14. تیر ۱۳۹۸ 7
  15. خرداد ۱۳۹۸ 1
  16. اردیبهشت ۱۳۹۸ 3
  17. فروردین ۱۳۹۸ 1
  18. دی ۱۳۹۷ 1
  19. آبان ۱۳۹۷ 2
  20. شهریور ۱۳۹۷ 1
  21. مرداد ۱۳۹۷ 1
  22. تیر ۱۳۹۷ 1
  23. اردیبهشت ۱۳۹۷ 1
  24. فروردین ۱۳۹۷ 1
  25. بهمن ۱۳۹۶ 2
  26. دی ۱۳۹۶ 2
  27. آذر ۱۳۹۶ 2
  28. مهر ۱۳۹۶ 2
  29. شهریور ۱۳۹۶ 3
  30. مرداد ۱۳۹۶ 3
  31. تیر ۱۳۹۶ 2
  32. خرداد ۱۳۹۶ 1
  33. اردیبهشت ۱۳۹۶ 4
  34. فروردین ۱۳۹۶ 3
  35. اسفند ۱۳۹۵ 2
  36. بهمن ۱۳۹۵ 5
  37. دی ۱۳۹۵ 1
  38. آذر ۱۳۹۵ 3
  39. آبان ۱۳۹۵ 1
  40. مهر ۱۳۹۵ 3
  41. شهریور ۱۳۹۵ 3
  42. مرداد ۱۳۹۵ 5
  43. تیر ۱۳۹۵ 2
  44. خرداد ۱۳۹۵ 7
  45. اردیبهشت ۱۳۹۵ 6
  46. فروردین ۱۳۹۵ 8
  47. اسفند ۱۳۹۴ 7
  48. بهمن ۱۳۹۴ 8
  49. دی ۱۳۹۴ 7
  50. آذر ۱۳۹۴ 6
  51. آبان ۱۳۹۴ 6
  52. مهر ۱۳۹۴ 13
  53. شهریور ۱۳۹۴ 25
  54. مرداد ۱۳۹۴ 28
  55. تیر ۱۳۹۴ 5

© کلیه حقوق برای سایت tajrob.ir محفوظ است.